جاده بی انتها 

آدم بی ادعا

دست اندازه های بی اندازه

آدم خوش مرام ،بی حد و اندازه

جاده های بارونی 

پسرک مست و هیرونی

گاز با صدا

بغض بی صدا

کلاه کاسکت شکسته

یه دل شکسته

ترمز بریده

تنی که مرده

چرخی که ایستاده

قلبی که همراش ایستاده

خاک سرد

سنگ قبر یه مرد

چشمای گریون

دلهای پریشون

سنگین سوار تنها

پسرک سیگاری تک و تنها

بنزنین ریخته

خونی که همش داره میپاشه

دور برگردون تکرار

تک چرخ های که بی تکرار

موتوری که مچاله شده

جوونی که پریر شده

نفسای حبس شده

جوونی که دیگه تو جاده آسمون آزاد شده

....

ای خاک لعنتی این تن حرومت باشه

:`(

 

 

 

 

 

 

 

نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۷/۱۰/۲۴ ساعت 11:49 PM توسط Emperor | 

خسته تر از قبل

 

نمیدونم چرا تکرارش میکنم همش

رفتن به سمتی که مسیری نداره

اما برای خودم مقصد درست میکنم

سخته تنهایی حال اطرافیانت خوب کنی

اونوقت تنهایی خودت ،حالتو خوب کنی

از اینکه تیکه گاه باشم خسته نیستم

از اینکه باشی همیشه 

ولی لحظه ای نباشی نیستن

خستم

اشکالی نداره حالم خراب باشه

خودمو به تنهایی بکشم

که خوب کنم خودمو

اما

مجازات میکنن بخاطر کاری که میکنی

نمیگم ازشون بدم میاد

نمیگم بد هستن

ولی یکی که همش درکشون میکنه

گاهی نیاز داره اونم درک کنن

نه گله هست نه غر زدن 

فقط خودمو خالی میکنم

اینجا تنهای جای شده تو این چند سال درکم میکنه

مزخرفاتمو تحمل میکنه به روم نمیاره

شاید اگه زنده بود و میتونست حرف بزنه

میگفت از دستم خسته شده

من با خیالم هر روز اینجا حرف میزنم و مینویسم 

این روزا تموم میشن

اما نمیدونم چرا باز تکرار میشن

انگار مشکل از خودمه

سکوت میکنم میشکنن

شادی میکنم ناراحت میشن

غمگینم هستم جالب میشم

اخه این چجور معادله ای که ذهنم نمیتونه 

حلش بکنه

نگاهم به دور و وریام نیست

اصلا دور و وری خیلی کم هستن

اما همونقدر هم تاثیر خودشو داره...

درموندگی من این شده نمیتونم سنگ باشم

آروم نشدم اینا رو گفتم

فقط خالیش کردم سنگین نشم

این بار اینجا گذاشتم 

ی موقع همش رو کسی

خالیش نکنم اذیت بشه...

نه خوبم نه بد هستم

این روزا از خودم راضی نیستم

گاهی خیلی با حرفای ساده مشکلات حل میشن

اما یکی باید باشه بگه....

در  ترافیک بی مسیر تنهام...

نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ ساعت 6:4 PM توسط Emperor | 
شاید روزی مرا بکشد

ولی من که هر دفعه سوارش میشوم

تمام غم هایم رو به او میدهم

و او به جای من نعره می زند...

 

Tak_savar

نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ ساعت 1:57 PM توسط Emperor | 

دوستت دارم...!!!

 

به اندازه شتاب...R1

به اندازه صدای...GSX_R

به اندازه انجین...GS1000

به اندازه معرفت...CB1000

به اندازه زیبایی... REPSOL

 

#راز_من

 

نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۷/۱۰/۰۹ ساعت 5:46 PM توسط Emperor | 
ی موتور میخوام ی جاده

که به آخر نرسه

پشت چشمک چراغش 

پاسبون سرنرسه

یه موتور میخوام من رو

ببره از این سکون

رخش بی ترمز من باشه

واسه فتح جنون

یه موتور میخوام،یه جاده که نهایتش تو باشی

ترک لحظه هام بشینی،با من از دنیا جدا شی

یه موتور میخوام که چرخش

مثل روزگار نچرخه

فکر راه تازه باشه

روی یک مدار نچرخه

یه موتور میخوام که من رو

ببره تا لب

پرواز

گریه هام رو قاب بگیره

توی زیر بم و آواز

یه موتور میخوام،یه جاده که نهایتش تو باشی

ترک لحظه هام بشینی،با من از دنیا جدا بشی

 

 

 

 

 

نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۷/۱۰/۰۲ ساعت 8:6 PM توسط Emperor | 
About Me

شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...
Archive
Code

🎵 در حال پخش موزیک

📥 دانلود موزیک
template designed by black theme