گــاهـی گمان نمی کنی ولی خوب میشود

گــاهـی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود…

گــه جور میشود خود آن بی مقدمه

گــه با دو صد مقدمه ناجور میشود…

گــاهـی هزار دوره دعا بی اجابت است

گــاهـی نگفته قرعه به نام تو میشود…

گــاهـی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست

گــاهـی تمام شهر گدای تو میشود…

گــاهـی برای خنده دلم تنگ میشود

گــاهـی دلم تراشه ای از سنگ میشود…

گــاهـی تمام این آبی آسمان ما

یــکباره تیره گشته و بی رنگ میشود…

گــاهـی نفس به تیزی شمشیر میشود

از هــرچه زندگیست دلت سیر میشود…

گــویـی به خواب بود،جوانی مان گذشت

گــاهـی چه زود فرصتمان دیر میشود…

کــاری ندارم کجایی ، چه میکنی

بـی عـشق سر مکن که دلت پیر میشود…

«قیصر امین پور»

نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۱/۰۳/۲۹ ساعت 3:17 PM توسط Emperor | 
About Me

شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...
Archive
Code

🎵 در حال پخش موزیک

📥 دانلود موزیک
template designed by black theme