دلم لک زده مثل سه سال پیش
برم یه بسته سیگار مالبرو قرمز بلند بگیرم
برم پاتوقم تنهایی بشیم
بدون سر خر و خروس بی محل و آدمای بظاهر عاقل...
تو سکوت
سیگار روشن کنم
ی جوری سنگین سینه کش کنم که
سنگینی دود تو سینم آرومم کنه
بعدش نفهمم کی زمان گذشت رسیدم به
نخ آخر پاکت سیگارم
این خاطره ته انباری دلم بود که خاک خورده بود
خواستم دوباره بیارمش بیرون ی دستی روش بکشم
و تکرارش کنم
ولی نمیتونم
وقتی بهش فکر میکنم انجامش بدم
یاد تمرین میوفتم چیجوری دهنم سرویس میشه که
پیشرفت کنم
تلاشم برای آینده جلو خاطره ته انباری دلم میگیره
بد جوری گره خوردم فقط...
درد مقابل درد قرار گرفته من وسطش پوکیدم
ولی مثل هميشه باید بچه پرو باشم
خواستم گریه کنم
یادم افتاد
گریه ام پیش خودم بی ارزش شده
خیلی بده گریتم دیگه نداری
در آخر هم
خواستم که زندگی بهت بگم که
کی...رم توت زندگی، هنوزم هستم
زورت رو بزن..